امروز یکشنبه , 13 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد اما و هاوس
با دانلود تحقیق در مورد اما و هاوس در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق اما و هاوس را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق اما و هاوس ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد اما و هاوس
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:40 صفحه
قسمتی از فایل:اما و هاوس زیبا، با هوش و ثروتمند با خانه ای راحت و سرشتی شادمان که به نظر می رسید برخی از بهترین برکات وجودی در او جمع شده اند و با سنی حدود 21 سال و کمترین خشم و آزردگی در جهان زندگی کرده بود.
کوچکترین در میان دو دختر پدر آسانگیرش و در نتیجه پس از ازدواج خواهرش خانم خانه به حساب می آمد.
مادرش مدتها پیش فوت کرده بو خیلی پیش از آنکه بتواند خاطره دقیقی در نوازش هایش را به یاد بیاورد. جای خالی ادر را یک خانم معلمه سرخانه عالی پرکرده بود که تقریباض خیلی زود تأثیر خود را بجا گذاشت.
خانم تایلور مدت شانزده سال را در میان خانواده های وودهاوس نه بعنوان معمله سرخانه بلکه بیشتر بعنوان یک دوست برای دو دختر و بیشتر برای اما سپری کرده بود. بین این دو بیشتر صمیمت دو خواهر وجود داشت. حتی پیش از آنکه نقش خانم تایلور بعنوان معلمه کمرنگ شود طبع آرامش مانع از این بود که مجازات یا قیدو بندی برای آنها ایجاد کند استفاده از قدرت را مدتها قبل کنار گذاشته بود. انها مدت مدیدی بود مانند دوستان یکدیگر بودند و در بین دوستان وابستگی متقابل وجود دارد. اما نیز هرآنچه خانم تایلور دوست داشت انجام می داد و به شدت به قضاوتهای او اهمیت می داد و البته کار خودش را هم می کرد. ثر واقعی در وضعیت اما این بود که او بیشتر روش خودش را داشت با سرشتی که بیشتر به خودش فکر می کرد. این مشکلی بود که لذت او را کم می کرد. اما این خطر در شرایطی فعلی قابل درک نبود وبه هیچ شکلی بعنوان مفهومی از بداقبالی برایش به حساب نمی آمد.
باری یکبار ناراحتی پیش آمد غم کوچکی البته نه به شکلی که از نظر ذهنی قابل قبول باشد. خانم تایلور ازدواج کرد. در درجه اول چیزی که مایه تأسف فکر از دست دادن خانم تایلور بود اولین بار در روز عروسی دوست عزیز تر از جانش بود که اما به افکار ملول ادامه زندگی بدون او مشغول بود. مراسم عروسی به پایان رسید میهمانان رفتند و اما و پدرش برای شام با هم تنها شدند بدون هیچ چشم اندازی برای اینکه نفر سومی به جمع شان برای شادی بخشیدن به آن غروب طولانی بپیوندد. طبق معمول آقای وودهاس پس از شام رفت که بخوابد و پس ا زآن که اما تنها شد توانست بنشیند و به آنچه که از دست داده است بیندیشد.
اتفاق پیش آمه نوید شادی برای دوستش داشت. آقای وتسون مردی با ویژگی شخصیتی متعارف، سرشتی آرام سن مناسب و خلق و خوی جالب بود. بعلاوه بخش رضایت بخش قضه درنظر گرفتن این بود که او خودش آرزو و ترغیب کننده چنین وصلتی بود. اما در عین حال برای اما کار غم انگیزی بود. اما خواستن خانم تایلور را در هر ساعتی از هر روز حس می کرد. مهربانی هایش را به یاد آورد. مهربانی و رأفتی که طی شانزده سال با آموزش ها، بازیها از سن پنج سالگی اما با او داشت. لطف و رأفتی که موجب شده بود همه قدرتش را جهت سرگرمی و آموزش اما در سلامت و پرستاری و مراقبت از او در هنگام بیماری های رنگارنگ دوران کودکی اش صرف کند. اما به شدت خودش را مدیون خانم تایلور می دانست. بخصوص که رابطه نزدیک آنها در هفت سال اخیر پس از ازواج ایزابلا که آن دو با هم بودند عزیزترین و شیرین ترین خاطره های او بود. خانم تایلور دوست و همراهی بود که مانند آنها بسیار نادرند